اشتباهترین رویکردی که یک تحلیلگر سیاسی پیرامون فهم رفتارهای احمدینژاد میتواند مرتکب شود آن است که به سروقت تجزیهوتحلیلهای پیچیده و چندبعدی برود. سعی کند تا از طریق بهکارگیری اصول و قواعد منطقی، انگیزهها و دلایل تصمیمگیریهای احمدینژاد را بفهمد. چراکه در پس بسیاری از تصمیمگیریهای وی جایگاه محاسبات هزینه و فایده، مصالح و پیامدهای بلندمدت آن تصمیم، بسیار اندک اگر نگفته باشیم که اساساً خالی است.