با اعلام رسمی نامزدها، تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری آغاز شد. انتظار میرود كه از گذشته درس بگیریم و سخنان و شعارهای غیرواقعی سر ندهیم؛ رسیدن به قدرت خیلی سادهتر از انجام قولهای داده شده برای آن است.
به گزارش پایگاه خبری، تحلیلی باز انتخابات، در روزنامه «شهروند» آمده است: ضربالمثلی است که میگوید، به سر نیزه میتوان تکیه کرد ولی روی آن نمیتوان نشست. حالا قضیه شعارهای انتخاباتی یکی از آقایان نامزدهاست که شبیه سرنیزه عمل میکند و تعجب همه را برانگیخته است. وی در روز ثبتنام اعلام کرد که درآمد کشور را در طول چهار سال دو برابر و نیم میکند. همه کسانی که قدری با عدد و رقم آشنا بودند (نیاز به آشنایی خیلی زیاد هم ندارد) از این اظهارنظر تعجب و آن را نقد و حتی چنین بیانی را تحقیر کردند. گویی که گوینده آن درک درستی از آمار و ارقام و قول و قرار ندارد. به همین دلیل بسیاری گمان کردند که این یک اشتباه لپی بوده و تصحیح خواهد شد یا حداقل اینکه پس از این تکرار نخواهد شد. ولی با کمال تعجب شاهد بودیم که وی دوباره و با شدت هرچه تمامتر این قول را تکرار کرد.
او گفت: وقتی فردی با بیش از ۳۰ سال سابقه مدیریت اجرایی که به همه تعهداتی که داده پایبند بوده، با قاطعیت اعلام میکند که بعد از چهار سال درآمد کشور را دو برابر و نیم میکند یا پنج میلیون شغل ایجاد خواهد کرد، مطمئناً سالها مطالعه و برنامهریزی و سابقه مدیریتی پشت این حرف وجود دارد. یکی از برنامههای ما در دولت آینده این است که ضمن برنامه محرک اقتصادی برای خروج از رکود، قیمت اقلام اساسی و کالاهای مصرفی و مورد نیاز مردم را بهشدت کنترل کنیم.
خبرنگاری میپرسد: یکی دیگر از انتقاداتی که نزدیکان دولت به برنامه شما کردهاند، بحث دو و نیم برابر کردن درآمدهای کشور است که آن را امری غیرممکن عنوان کردهاند. پاسخ شما برای این انتقادات چیست؟
وی جواب میدهد: اولاً برخی افرادی که در این موضوع اظهار نظر کردند، متوجه نشدند مقصود اصلی چیست و بر پایه برداشت اشتباه خودشان شروع کردند به نقد و اینکه چنین افزایشی امکانپذیر نیست؛ ثانیاً اگر قرار باشد که همین روندها ادامه پیدا کنند و چهارسال دیگر هم با همین نحوه مدیریت سروکار داشته باشیم، معلوم است که چنین برنامهای غیرممکن است. مطمئن باشید اگر نمیتوانستم این کار را بکنم اصلا نامزد نمیشدم.»
اکنون معلوم شده است که حتی اگر اشتباه لپی هم بوده، مسکوت گذاشتن یا عقبنشینی از آن را به صلاح خود ندانسته و بهصورت بیسابقهای بر یک امر خیالی اصرار کرده است. اول از همه انتظار میرود که ایشان مشاور اقتصادی خود را معرفی کند تا جامعه بداند آیا بیان چنین قولی براساس نظرات کارشناسی است یا همین طوری چیزی به ذهن رسیده و گفته شده است؟ اینکه بگوید من قولی را که نتوانم انجام بدهم نمیگویم، کافی نیست، چرا که مردم عقل دارند و میتوانند میان قولهای ممکن و ناممکن تفکیک قائل شوند.
دو برابر و نیم شدن درآمد کشور در طول چهار سال غیرممکن است. حتی اگر قیمت نفت ۱۰۰ دلار شود، حتی اگر هیچ اختلافی با جهان خارج نداشته باشیم و همه مبادلات از مجاری عادی انجام شود، حتی اگر افراد لایق و کارآمدی مصدر امور قرار گیرند، حتی اگر هیچ اختلاف سیاسی داخلی نباشد و... با فرض وجود همه اینها باز هم چنین رشدی ممکن نیست؛ چون در تاریخ تجربه نشده و غیرممکن است؛ چرا؟
١ـ فرض کنید که در جامعه ما سالانه ١٠٠ واحد تولید میشود اگر بخواهیم پس از چهار سال به ٢٥٠ واحد برسد، سالانه باید حدود ٢٦درصد رشد داشته باشیم؛ یعنی اگر امسال ١٠٠ واحد تولید میکنیم، سال بعد ١٢٦ واحد و سال بعد از آن ١٥٩ واحد و سال سوم ٢٠٠ واحد و سال آخر ٢٥٠ واحد تولید کنیم. برای آنکه تولید افزایش یابد دو راه وجود دارد یا بهرهوری نیروی کار باید زیاد شود که در ادامه به آن پرداخته میشود و یا آنکه سرمایهگذاری شود. برای افزایش یک واحد تولید در سال، حدود ٣ واحد سرمایهگذاری باید شود (تقریبی است بعضا در ایران بسیار هم بیشتر میشود) پس برای افزایش تولید ٢٦درصد در سال باید ٧٨ درصد از تولید کل کشور سرمایهگذاری شود. یعنی مردم باید از گرسنگی بمیرند و دولت هم بودجهاش به سمت صفر میل کند تا این سرمایهگذاری محقق شود. البته یک راه وجود دارد که از خارج سرمایهگذاری شود. اگر الان تولید کشور حدود ٥٠٠ میلیارد دلار در سال باشد، حداقل سالانه ٣٥٠ میلیارد دلار سرمایهگذاری برای رسیدن به چنین رشدی نیازمندیم. با این وضع موفقترین دولت شاید بتواند پس از بهبود روابط خارجی فقط یکدهم این مبلغ را وارد کشور کند. هر چند اگر گوینده این وعده رئیسجمهوری شود، هیچ پولی نمیتواند وارد کشور کند.
٢ـ اگر از طریق افزایش بهرهوری بخواهیم اقدام کنیم، وضع چگونه است؟ الان حدود ٢٢ میلیون شاغل داریم. اگر بهرهوری هیچ تغییری نکند، با دو و نیم برابر شدن درآمد کشور، باید ٥٥ نفر شاغل شوند، یعنی در چهار سال ٣٣ میلیون شغل جدید درست شود که غیرممکن است. این آقای نامزد فقط قول ایجاد ٥ میلیون شغل را داده که آن نیز تقریبا از محالات است. ولی فرض محال کنیم که ٥ میلیون شغل ایجاد شد و کل مشاغل به ٢٧ میلیون رسید. در این صورت بهرهوری نیروی کار باید در این چهار سال حدود ١١٠ درصد افزایش پیدا کنند تا آن هدف محقق شود! بهرهوری این نیرو در ١٣ سال شهرداری چقدر افزایش یافته؟! قطعاً کاهش یافته است. در این سالها پرسنل شهرداری تهران رشد زیادی داشته و نیروهای غیرمتخصص و کمبهره به بدنه آن تزریق شده است. کافی است یک مراجعه به ادارات شهرداری داشته باشید تا اهمیت این پایینبودن بهرهوری را متوجه شوید.
دادن چنین وعدهای از حیث امکان اجراییبودن آن مثل این است که گفته شود قول میدهیم یک مرد ٥٠ ساله که پای آن هم عیب دارد و نمیتواند درست راه برود را با آموزش و تمرین به بهترین دونده دو استقامت جهان تبدیل کنیم! این وعده توخالی از وعدههای توخالی احمدینژاد غیرعملیتر است و نشان میدهد که درک دقیقی از موضوعات اقتصادی نزد گوینده وجود ندارد، در حالی که مشکل مردم اقتصاد است.