دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا هفته گذشته برای دیدار با کیم جونگ اون وارد منطقه غیرنظامی در مرز دو کره شد.
به گزارش پایگاه خبری، تحلیلی باز انتخابات، در ملاقات ترامپ و کیم جونگ اون، مایک پمپئو، میک مولوینی، جرد کوشنر، ایوانکا ترامپ و همچنین آقای تاکر کارلسون، مجری معروف شبکه فاکس نیوز رئیس جمهور را همراهی کردند. این درحالی است که آقای جان بولتون، مشاور امنیت ملی ترامپ از این سفر کنار گذاشته شده بود.
ترامپ رهبر کره شمالی را به کاخ سفید دعوت کرد. بعد از این دیدار گزارشهایی منتشر شد مبنی بر اینکه دولت ترامپ دیگر اصراری بر خلع سلاح هستهای این کشور ندارد و صرفا به انجماد برنامه هستهای کره شمالی قناعت خواهد کرد. آقای بولتون در واکنش به این گزارشها در صفحه توییتر خود نوشت: «من یا دیگر اعضای شورای امنیت ملی در مورد قانع شدن به انجماد برنامه هستهای کره شمالی صحبت نکرده ایم. بدون شک برخی مقامات نزدیک به رئیس جمهور او را تحت فشار قرار داده اند. آنها باید با عواقب این اقدام خود روبرو شوند». در نهایت استیفن بیگان، نماینده ویژه وزارت خارجه در امور کره شمالی بعد از بازگشت در کنفرانس خبری خود اعلام کرد که دولت ترامپ در حال بررسی سیاست انجماد کامل برنامه هستهای کره شمالی برای آب کردن یخ روابط واشنگتن با پیونگ یانگ است.
سیاست خارجی آقای ترامپ در طول دو سال گذشته مسیر پر پیچ و خمی را دنبال کرده است. اما آقای ترامپ طی دو هفته گذشته بالاخره با عواقب سیاستهای متناقض خود روبرو شد. ترامپ در طول سه دهه گذشته دو تصویر متمایز از خود در اذهان عمومی شکل داده بود: یک تصویر معامله گر بود و دیگری جنگ گرا. جان بولتون تمام تلاش خود را برای سوق دادن رئیس جمهور به سمت رویکردی جنگ طلبانه انجام داده است. اما بعد از ملاقات دیپلماتیک این هفته، آشکار شد که ترامپ گرایش بیشتری به گفتوگو و مصالحه دارد.
برای درک بهتر شرایط کنونی بهتر است نگاهی به گذشته داشته باشیم. آقای ترامپ در طول کمپین انتخاباتی خود در سال ۲۰۱۶ خصوصیاتی همچون دشمنی با ائتلافهای بین المللی، تجارت آزاد و همچنین علاقه به دیکتاتورها را نمایش داده بود. اما او نمیدانست که چگونه باید این باورهای خود را در قالب سیاستهای کلی کشور پیاده سازی کند. آقای ترامپ در شروع دوره ریاست جمهوری خود اعتماد به نفس کافی نداشت و به همین خاطر وظیفه پر کردن پستهای مهم سیاست خارجی و امنیت ملی را به ژنرالها و افراد با تجربهای همچون جان کلی، جیمز متیس، گری کوهن و رکس تیلرسون واگذار کرد. مشاوران و نزدیکان آقای ترامپ تصور میکردند که باید افکار خطرناک رئیس جمهور را کنترل کنند.
رئیس جمهور همیشه به این مشاوران با تجربه خود گوش نمیداد، اما معمولا تحت فشار تسلیم میشد و از انجام اقدامات عجولانه پرهیز میکرد. ترامپ در یکی از سخنرانیهای خود در مقر ناتو طی سال ۲۰۱۷ نسبت به ادامه حضور آمریکا در این پیمان دفاعی ابراز تردید کرد. اما بعد از انتقادات گسترده در نهایت حرفهای خود را پس گرفت و حمایت خود را از ناتو اعلام کرد.
اما آقای ترامپ به تدریج از مشاورانش خسته شد و قصد داشت که خودش کنترل اوضاع را در دست بگیرد. در تاریخ ۱۷ ژوئیه سال ۲۰۱۷ رئیس جمهور و مشاورانش جلسهای در مورد تایید پایبندی ایران به توافق هستهای برجام تشکیل دادند. آمریکا مطابق با قوانین بین المللی باید هر شش ماه پایبندی تهران به تعهدات خود را مورد تایید قرار میداد. تیم ترامپ سه گزینه پیش روی او قرار دادند که هیچ کدام از آنها شامل ترک کردن توافق نبود. ترامپ به شدت از این موضوع عصبانی شد. او بر خلاف میلش پایبندی ایران به برجام را تایید کرد، اما قول داد که آخرین بار خواهد بود. در موعد بعدی رئیس جمهور خواستار خروج آمریکا از توافق برجام شد. در همین زمان جان بولتون مقالهای در مورد نحوه خروج از این پیمان منتشر کرد و مورد توجه ترامپ قرار گرفت.
در طول چند ماه بعد، این موضوع آشکار شد که رئیس جمهور به دنبال ایجاد تغییراتی در تیم خود است. او افرادی همچون تیلرسون، کوهن و مک مستر را با کسانی جایگزین کرد که از ابتدا وفاداری خود به آقای ترامپ را اعلام کرده بودند. همه میدانستند که مشاوران جدید رئیس جمهور افکار خطرناک او را به چالش نخواهند کشید. در نتیجه، رئیس جمهور در طول یک سال گذشته با آزادی بیشتر برنامهها و افکار خود را دنبال کرده است. او بدون مشاوره با کابینه خود اعلام کرد که اجلاسی را با رهبر کره شمالی برگزار میکند. ترامپ سفارت آمریکا در اسرائیل را از اسرائیل به بیت المقدس منتقل کرد. رئیس جمهور آمریکا همچنین کشورش را از توافق هستهای برجام خارج کرد. ترامپ بر روی آلومینیوم و فولاد وارداتی تعرفه اعمال کرد. او با وجود هشدار مشاورانش جنگ تجاری خطرناکی را با چین آغاز کرد. بعد از آنکه ترامپ در سال ۲۰۱۸ قول داد که به زودی سربازان آمریکایی را از سوریه خارج کند، جیمز متیس نیز از پست وزارت دفاع کناره گیری کرد.
اما اقدامات رئیس جمهور همیشه بر روی اهداف کوتاه مدت متمرکز بودند و تناقضهای زیادی در سیاستهای او وجود داشت. رئیس جمهور استراتژی مشخصی برای دست یابی به اهداف خود تعریف نکرده است. به همین خاطر در نهایت او با عواقب تصمیمات خود روبرو شد.
دو هفته پیش حساسترین لحظه در دوره ریاست جمهوری ترامپ به وقوع پیوست. بعد از آنکه ایران پهپاد جاسوسی آمریکا را در نزدیکی تنگه هرمز سرنگون کرد، ترامپ در ابتدا دستور حمله به برخی از مواضع ایران را صادر کرد و در نهایت از تصمیم خود منصرف شد. در این لحظه حساس، تناقضهای سیاست ترامپ در قبال ایران به خوبی آشکار شدند. او از توافق هستهای خارج شد و کمپین فشار حداکثری را علیه جمهوری اسلامی ایران شروع کرد. او همچنین به دنبال جلوگیری از جنگ دیگری در خاورمیانه بود. اما دست یابی به این دو هدف به صورت همزمان امکان پذیر نبود. شاید او تصور میکرد که ایرانیها تحت فشار تسلیم خواهند شد یا اینکه از موضع ضعف به میز مذاکره باز خواهند گشت. اما سناریوی محتملتر این است که او در مورد عواقب اقدامات خود فکر نکرده بود.
ظاهرا آقای ترامپ قصد دارد که پیش از انتخابات ۲۰۲۰ تصویر یک معامله گر ماهر را از خود به تصویر بکشد. اما خطرات بزرگی پیش روی آمریکا قرار دارند. ممکن است او توافقهای بدی را با کشورهای دیگر امضا کند و برای همیشه سطح نفوذ آمریکا در سطح دنیا را کاهش دهد. البته شاید این استراتژی او برای کمپین انتخاباتی سال بعد جواب بدهد. ترامپ بدون شک در دوره دوم ریاست جمهوری خود تلاش بیشتری برای تحقق بخشیدن به برخی اهدافش همچون خروج آمریکا از ناتو و سازمان تجارت جهانی انجام خواهد داد.
منبع: آتلانتیک