برخی افراد شناخته شده جبهه انقلاب که در گذشته نیز زحمات بسیاری را چه در عرصه دولت و مجلس و چه در جبهههای نبرد حق علیه باطل داشته اند باید بدانند که اگر حضور آنها در سایر انتخاباتها نتوانست تکانهی موثری را به جامعه انتقال بدهد، قاعدتاً در هنگامهی سخت انتخابات 98 نیز نمیتواند نقش مؤثری را بازی کنند.
به گزارش پایگاه خبری، تحلیلی باز انتخبات؛ با نزدیک شدن به انتخابات مجلس شاهد آن هستیم که هر دو جناح مهم سیاسی کشور سعی در تغییر رویههای سیاسی خود دارند. از این رو «اصولگرایان» نیز از این قاعده مستثنی نبوده و نشان میدهد که در کمال نوزایی و اعتقاد راستین به اصول انقلاب اسلامی و منویات مقام معظم رهبری، سعی بر آن دارد تا حضور پر رنگ و تأثیرگذاری در انتخابات داشته باشند.
- خوشبختانه نگاه اصولگرایان در سالهای اخیر از بحثهای لیستبندی کمی فاصله گرفته و معطوف به «شیوههای حکمرانی» شده است. به همین دلیل در ماه های گذشته شاهد آن بودیم که سیاست شکست خورده لیستگرایی و اطاعت مابقی فعالان جبهه به «تغییر در روشها» و «مناسبات سیاسی با مردم» تغییر کرده است و این خود روزنه امیدی را نشان میدهد. اما باید توجه داشت که حضور در عرصه ای نو که مختص به تغییر شیوههای حکمرانی به معنای اخص آن در انتخاب مدیران و ارتباط با مردم است و نباید باعث آن شود که اصول و مفاهیم بنیادین دست خوش تغییرات اساسی شود. از این رو تغییر در نگاه را باید محترم و تغییر در اصول را باید خطرناک تصور کرد.
- «انانیت سیاسی» و به شکل کلی «کیش شخصیت» برخی فعالان اصولگرا در خصوص دخالت در چیدمان سیاسی احزاب، بدون در نظر گرفتن نیازهای جامعه باعث آن شده است که برخی گروهها یا خود را قیم جبهه انقلاب تصور کنند و یا آنکه خود را تافته جدابافته از بدنه اصولگرایی بدانند. منازعه بر سر «فرد اصلح» و یا خرج کردن اعتبار از شأن والای رهبری در مناسبات سیاسی، ائتلاف با برخی اصلاحطلبان، دلخوش بودن به همان چهرههای امتحان پس دادهی ناکارآمد را میتوانم بر همین اساس دانست. برخی گروههایی چون «جبهه پایداری» و یا نیروهای نزدیک به سهگانه «ناطق، لاریجانی و باهنر» را میتوان در زمره این خطرآفرینان دانست.
- فاصله گرفتن ترجمان روش حکمرانی میان برخی «عملگرایان جبهه انقلاب» با «جامعه روحانیت» باعث آن شده است که تأثیرات خطرناک این فاصله با دلسرد شدن حضور جوانان مؤمن و انقلابی گره خورده و تبعات ناگواری را رقم بزند. از این روی به جای اختلاف بر سر مسائل تئوری و دوگانهسازی آن با مسائل عملی، بهتر است تا جبهه انقلاب در هر دو وجه یاد شده نگاه بازتری نسبت به عملکرد دولت و مجلس کنونی داشته و با تنظیم سندهای مدونی سعی بر ارائه راهکار و یا به بیان دیگر آلترناتیو حکمرانی داشته باشند.
- برخی افراد شناخته شده جبهه انقلاب که در گذشته نیز زحمات بسیاری را چه در عرصه دولت و مجلس و چه در جبهههای نبرد حق علیه باطل داشته اند باید بدانند که اگر حضور آنها در سایر انتخاباتها نتوانست تکانهی موثری را به جامعه انتقال بدهد، قاعدتاً در هنگامهی سخت انتخابات 98 نیز نمیتواند نقش مؤثری را بازی کنند. این بزرگان باید بدانند که شاید حضور آنها در حوزههای کلان امنیتی و یا نظامی بهتر میتواند در حفظ و حراست میراث امام خمینی (ره) به کار آید و اصولاً نباید نگاه آنها معطوف به سنگرهایی باشد که در گذشته نیز گاهاً در آن حضور داشته اند.
- طبق بشارت مقام معظم رهبری، چهل سال دوم انقلاب اسلامی قطعاً از چهل سال نخست بهتر خواهد بود و این وعده صادق جزء با اتکا به جوانان نسل سوم و چهارم انقلاب محقق نخواهد داشت. دمیدن روح تازه انقلابی و حضور جوان متعهد و متخصص میتواند راههای مهمی را در برابر جبهه انقلاب باز نماید. به بیان دیگر اگر از ظرفیت جوانان در انتخابات آتی بهتر استفاده شود خواهیم دید که شور و هیجان مضاعفتری به انتخابات تزریق شده و در نهایت کادر جدید انقلاب می توانند به نهادهای مهمتر نزدیک شده و در نهایت تأثیرات خود را به جهت آشنا بودن به فضای غالب جالب بهتر بر قوانین و مسائل اجرایی بگذارند.
- برخی اشخاص منتسب به اصولگرایان اگرچه دوران دور و درازی با دمیدن بر شیپور مخالفت با جریان غربگرا توانستند آرای اقشار مؤمن را جذب کنند، اما آیا تاکنون از خود پرسیده اند به جز حضور در کرسی ساختمان بهارستان چه اقدام به یاد ماندنی انجام داده اند که اذهان عموم به آن معطوف شود؟اصولگرایان در برابر اشخاص یاد شده تنها باید بر مدار کارنامه سیاسی آنها مراوده داشته و لابیهای چند ده سالهی آنان را با شجاعت از بین ببرند. یکی از دلایل مهم شکست در برخی انتخابات چرخش این گروهها به جریانهای غربگرا و نیز شانه خالی کردن از مسئولیت همراهی با انقلابیون اصیل بوده است که گویا امروز همان روز معین کردن حساب آنان به جبهه انقلاب میباشد.