عضو ارشد حزب موتلفه اسلامی با اشاره به تنوع سلایق در جریان اصولگرایی گفت که اختلاف نظرها بین اصولگرایان به گونهای نیست که قابل تحمل نباشد و به جدایی برخی شخصیتها از این جریان تبدیل شود.
ترقی: تقابلها در انتخابات پیشرو جدی است
16 تير 1398 ساعت 9:10
عضو ارشد حزب موتلفه اسلامی با اشاره به تنوع سلایق در جریان اصولگرایی گفت که اختلاف نظرها بین اصولگرایان به گونهای نیست که قابل تحمل نباشد و به جدایی برخی شخصیتها از این جریان تبدیل شود.
به گزارش پایگاه خبری، تحلیلی باز انتخابات، ترقی در عین حال معتقد است که اگر میزان و شدت اصولگرایی در افرادی که وارد عرصه انتخابات میشوند بالا باشد ممکن است دیگر میلی به علی لاریجانی نداشته باشند و او در انتخابات بعدی در میدان اصولگرایان بازی داده نشود.
مشروح گفتوگو با حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی بدین شرح است:
آقای قالیباف اخیراً با انتشار یک فراخوان جوانان اصولگرا را دعوت به حضور در انتخابات کردند، به نظر شما این فراخوان با چه هدفی منتشر شد و شما چه ارزیابی نسبت به محتوای آن دارید؟
فراخوان آقای قالیباف یک ابتکار تشکیلاتی مربوط به حزب خود ایشان است که توانسته از سایر تشکلها برای طرح این موضوع سبقت بگیرد، موضوع این فراخوان موضوع روز و مرتبط با بیانیه گام دوم بوده و نسل جوانی که اکنون به دنبال این است که میدان را از دست سنتیها و نسل اول بگیرد، از این پیام استقبال میکند. به نظر من ابتکار خوبی بود که آقای قالیباف در این زمینه پیشقدم شد، نوع واکنشها در کانالها و سایتها نشان میدهد که در این رابطه اقبال خوبی از سوی جوانان صورت گرفته است.
آیا آقای قالیباف برای انتشار چنین فراخوانی با سران احزاب و چهرههای شاخص اصولگرایی همفکری کرده بود یا این پیام به صورت مستقل از سوی خودشان منتشر شده بود؟
فکر نمیکنم ایشان در این رابطه با کسی از مجموعه شورای وحدت هماهنگی کرده باشد، این ابتکار منحصر به خودشان است، این اقدام فی نفسه برای ایجاد یک حرکت و کنش سیاسی در رابطه با انتخابات حرکت خوبی بوده، به این دلیل که جهتگیری موضوع به سمت جوانان، دعوت از آنها و حضور در صحنه است و به نکته قابل تأملی پرداختهاند.
از این جهت نیز مناسب است که هشدار داده اگر جوانان در صحنه حاضر نشوند، در روی همان پاشنه میچرخد و تغییری اساسی در وضعیت مجلس به وجود نمیآورد و این نیز نکته قابل تأملی است. اگر بنا به تغییر در وضعیت مجلس باشد، مؤلفههای متعددی در آن زمینه نقش دارد که باید به آن توجه شود، اما اینکه ما مجلس را به نسل جوان منحصر کنیم، مجلسی که میخواهد قانونگذاری کرده و دولت را برای آینده در گام دوم ریلگذاری کند و مجلسی که میخواهد دولت آینده را شکل و سامان دهد، جای تأمل دارد.
یعنی معتقدید جوانان برای پذیرش مسوولیتهای بزرگ آماده نیستند؟
این بار بسیار سنگینی است و اینکه آیا جوانان خود را برای رفتن زیر بار چنین مسئولیتی آماده کردهاند یا نه، جای تردید دارد اما حضور جوانان در مجلس میتواند نشاط جدید و خوبی را در آن ایجاد کند تا مجلس از این کمتحرکی و منفعل بودن خارج شده، مطالبهگر باشد، قدری نظارت خود را قویتر کند، شهامتش بیشتر شود و محافظهکاریاش کاهش یابد. این موارد آثار بسیار خوبی است که میتواند در مجلس ایجاد شود. این پیام کنش سیاسی خوب، بهموقع و مناسبی بوده که صورت گرفته و جوانان باید از این کنش استقبال کنند.
مبنای پیام این نیست که خود آقای قالیباف محور این مساله باشد، اصل این است که این حرکت و جنبش بین نسل جوان برای حضور و مشارکت در این عرصه شروع شود و یقیناً مجموعههایی که میخواهند نامزد معرفی کنند، نمیتوانند به موضوع جوان و توجه به جوانان بیتفاوت باشند یا از کنار آن بدون توجه بگذرند؛ بنابراین این یک نقطه مثبت در کنش سیاسی آقای قالیباف است.
از این پیام اینگونه برداشت میشد که شاید آقای قالیباف به دنبال این هستند که لیدر جریان اصولگرایی را عهدهدار شوند، آیا شما اینطور برداشت کردید؟ آیا آقای قالیباف ظرفیت این را دارند که به عنوان لیدر جریان اصولگرا در عرصه انتخابات پیشرو باشد؟
هنوز لیدری در جریان اصولگرا نتوانسته بر یک فرد متمرکز شود، بعد از رفتن شخصیتهای ریشسفید و جاافتاده حوزه و علما، ما هنوز نتوانستیم به این جهت حرکت کنیم که رهبری را روی یک فرد متمرکز کنیم، در حال حاضر نیز امکان این کار بعید است، اصولاً رهبری نیروهای انقلابی و اصولگرا بیشتر توسط جمع و شوراها صورت میگیرد و افراد ممکن است در حد سخنگویی، ریاست جلسه و اداره جلسات مطرح شوند اما اینکه لیدر باشند، مطرح نیست.
لیدر ویژگیهای خاص خود را دارد، باید مورد پذیرش همه بوده و اشرافش به مجموعه جریانهای سیاسی اشراف طبیعی نه مصنوعی باشد، باید سعهصدرش بسیار بالا بوده و محدود به یک گروه و مجموعه نباشد، باید مجموعه را با نقاط ضعف و قوت آن بپذیرد نه اینکه شعار جدیدی مثلاً نواصولگرایی را مطرح کند که نفی اصولگرایی است، این شعار به عنوان حرکت فردی جواب میدهد اما باید به عنوان حرکت جمعی بسیار محتاطتر عمل کرد.
بحث لیدری توسط آقای قالیباف مطرح نیست، ایشان میخواهند لیدر یک گفتمان جدید باشند که معنای گفتمان جدید ایشان این نیست که همه پشت سر آن حرکت میکنند، گفتمانی است که میتواند به عنوان یک متغیر بیرونی در جریان اصولگرایی و نیروهای انقلابی تاثیر بگذارد، اما زمانی که نواصولگرایی مطرح میشود، اصولگرایان به این نتیجه میرسند که نقاط ضعفشان چیست و چرا گفتمان جدیدی کنار آنها قرار گرفته است.
بنابراین اصولگرایان به این سمت میروند که آن ضعف را برطرف کنند، به همین دلیل میتواند متغیری بیرونی باشد که بر اصلاح روشها تأثیر بگذارد، مشی نیروهای اصولگرا از این بعد مثبت است، یعنی هر گفتمان دیگری کنار اصولگراها قرار گیرد که بتواند اصولگرایی را اصلاح و تکمیل کند، ضعف را برطرف کرده و شیوههای خود را اصلاح میکنند. این نیاز است و میتواند مفید نیز واقع شود، آقای قالیباف به عنوان لیدر جریانی که قصد دارد در اصلاح روشهای اصولگرایی تأثیر بگذارد، قابل قبول است.
یعنی شما معتقدید که جریان اصولگرایی دیگر نیازی به رهبر معنوی ندارد؟ البته بعد از آقایان مهدویکنی، عسگراولادی و حبیبی دیگر امروز شاید این مساله دور از ذهن به نظر برسد که یک نفر در این جریان به عنوان فصل الخطاب قرار بگیرد، اما در عین حال چندصدایی و چندسلیقگی در این جریان هم قابل کتمان نیست، به نظر شما اگر یک رهبر معنوی در این جریان نباشد، نتیجه آن چندصدایی و عدم کنترل اختلاف نظرها نمیشود؟
زمانی که جمع مجموعهای را به عنوان فصل الخطاب بین خود میپذیرد، مشکلی ایجاد نمیشود، میتوانند در بخش فصل الخطابی خود مشکل و اختلاف را حل کنند و یکصدایی تحقق پیدا کند. حتماً جریان متمرکز بر یک فرد ذینفوذ نیست. زمانی که همه مجموعهای را بپذیرند و بیان کنند که این چند نفر را به عنوان فصل الخطاب پذیرفتیم، مشکل حل میشود؛ بنابراین چندصدایی خود به خود برطرف میشود.
میتوان اینگونه برداشت کرد به این دلیل که دیگر در جریان اصولگرایی افرادی مانند آیتالله مهدوی کنی رشد و ظهور و بروز پیدا نکردند، جریان اصولگرا به این سمت در حال حرکت است؟
بله، به آن معنا شخصیت جامع نداریم که وارد صحنه شده باشد، شخصیتهای جامعی هستند، اما به این دلیل که در این عرصه ورود پیدا نکردند و در جریان ریز مسائل قرار نگرفتند، به طور طبیعی نمیتوانند محور قرار گیرند. اصولاً زمانی که در جریانها تکیه بر شخص شکل میگیرد، آسیبپذیری آنها بالا میرود.
بهترین راه برای اینکه تکیه بر سیستم باشد و آسیبپذیری به حداقل برسد این است که به سمت کار تشکیلاتی برویم و تشکیلات تصمیم بگیرد و جهتگیری کلی را مشخص کند که این آسیبپذیری هر جریان را به حداقل میرساند تا اینکه یک شخص باشد. شخصیتهای چون آیتالله مهدوی کنی و … اصرارشان بر این بود که به سمت تکیه بر سیستم برویم.
اکنون جریان در حال قرار گرفتن در مسیر درستی است که به سمت تکیه به سیستم برود. جریان تمرین میکند که بررسی کند کدام سیستم، شاکله و چینش نیروهایی میتواند پاسخگو و مورد قبول همه باشد. در چند دورهای که با اسمهای مختلف روی کار بودند، جریان اصولگرایی را دنبال کردیم، هر گاه نقاط قوت و ضعف را آسیبشناسی نمودیم، به اشکالات و نواقصی رسیدیم که در دور بعد کاهش دادیم.
در این دوره اشکالات را مشخص کردیم و در حال کاملتر کردن و برطرف نمودن نقاط ضعف قبلی هستیم تا در رأس به چیدمانی از نیروها برسیم که مورد پذیرش همه بوده و تصمیمگیریهایش قویتر و متقنتر باشد، اشکالاتش به حداقل برسد و ابزار لازم را در اختیار داشته باشد؛ بنابراین روند درستی در این مسیر است که میتواند در آینده مجموعه نیروهای انقلاب را به سازوکار کامل، جامع و فراگیر برساند.
در حال حاضر آقای لاریجانی مورد انتقاد و حتی غضب بخشی از بدنه اصولگرایی است و این مسألهای قابل کتمان نیست، فکر میکنید آیا تکاپوهای اخیر انتخاباتی آقای قالیباف برای استفاده از این فرصت و گرفتن دست بالا در انتخابات به جای لاریجانی بوده است؟
اصل نیت دعوت جوانان برای ورود در عرصه انتخابات بوده که ابتکارش توسط ایشان رخ داده است. اینکه این امر را بر اساس نگاههای خودمان تجزیه و تحلیل کنیم، هر فردی میتواند از نگاه خود یک هدف پیشبینی و مطرح نشده را به این موضوع بچسباند، به دلیل تأثیری که ممکن است این حرکت در کنشهای سیاسی بعدی داشته باشد.
در اینکه آقای لاریجانی چنین وضعیتی در بین نیروهای اصولگرا دارد، تردیدی نداریم. اینکه اقدام آقای قالیباف مرتبط با این مساله بوده یا هدفگیریاش در این جهت باشد، تحلیل درستی نیست. تحلیل واقعبینانه این است که ایشان در راستای گام دوم مقام معظم رهبری، ابتکار و خلاقیتی را به خرج داده و از جوانان دعوت کرده که به صحنه بیایند. به طور طبیعی این کار در جایگاه و تقویت موقعیت ایشان تأثیر دارد و پایگاه اجتماعی آقای قالیباف را بین نسل جوان تقویت میکند.
اگر در مجلس آینده نقش جوانان بسیار پررنگتر بوده و آقای قالیباف در مجلس نامزد باشد، این موارد تأثیر دارد. طبیعی است که این موارد بعد از این پیام رخ میدهد، اما اینگونه نیست که هدف از اول همین باشد، تحلیلها بیشتر روی نتایج این اقدام صورت میگیرد، نه اینکه اصل حرکت این باشد.
به نظر شما در انتخابات بعدی آقای لاریجانی بیشتر در کدام زمین بازی میکنند و مورد استفاده قرار میگیرند؟ اصولگرایان یا اصلاحطلبان؟
بستگی به این دارد میزان و شدت اصولگراهایی که وارد عرصه رقابت انتخاباتی میشوند، بالا یا پایین باشد. اگر نیروهای انقلابی وارد صحنه شوند و گفتمان و صحنه را بدست بگیرند، طبیعتاً این افراد که شدت عملشان در مواضع انقلابی بالاتر است، میلی به آقای لاریجانی ندارند.
اما اگر مجموعهای از قشر خاکستری اکثریت را در مجلس بدست بگیرند، موضع آقای لاریجانی که همیشه حرکت روی یال است، بیشتر زمینه پیدا میکند؛ بنابراین به این بستگی دارد که کدام یک از جریانهای سیاسی که اکنون آرایش انتخاباتی میگیرند، بتوانند رأی بیشتری از مردم بگیرند و کدام یک بتوانند گفتمان خود را بهتر جا بیندازند، این امر به چند ماه آینده بستگی دارد.
هرچه به انتخابات نزدیکتر میشویم، تکاپوهای انتخاباتی جریانهای سیاسی بیشتر میشود، با توجه به اینکه در جریان اصولگرا آغاز کننده این تکاپو به صورت رسمی آقای قالیباف بود به نظر شما چند درصد از جریان اصولگرایی به او چراغ سبز نشان میدهند؟ آیا آقای قالیباف و حزب متبوعشان قرار است فعالیت انتخاباتی مجزا داشته باشند و لیست جدا بدهند یا اینکه به همگرایی با اصولگرایان سنتی خواهند رسید؟
حزب آقای قالیباف یکی از اضلاع ائتلاف نیروهای انقلابی و اصولگرا در همه استانها و سراسر کشور است؛ بنابراین به تبع این ضلع بودن، باید برای انتخابات و برای سراسر کشور پیشنهاد داشته باشد و نیرو معرفی کنند. همه اضلاع دیگر نیز همین کار را میکنند اما آنها این کار را به صورت غیرعلنی و بدون اعلام رسمی انجام میدهند.
آقای قالیباف به صورت رسمی این کار را انجام میدهند؛ زیرا اولین بار است که میخواهند وارد این صحنه شوند و حزبشان تازهکار است، بنابراین به صورت علنی فراخوان دادهاند. سایر اعضا نیرو، شناخت، دفتر و تشکیلات دارند، به همین دلیل نیاز به کار و اعلان علنی نیست.
قالیباف بر این اعتقاد است که معرفتش را برای اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ ثابت کرده، با توجه به تجربه تلخی که او از این ائتلاف داشت، آیا فکر میکنید اگر بنا به ائتلافی باشد، همچنان به آن پایبند خواهند بود یا مسیر جدایی را در پیش میگیرد؟
پایبند میماند، وقتی حزب ایشان در این مجموعه است و در سطح استانها شکل میگیرد، نمیتواند خارج از آن باشد اما دست پر بودن هر حزبی میتواند نقش و تأثیرگذاری آن را بیشتر کند.
بسیاری معتقدند اظهارات قالیباف درباره نواصولگرایی و ایجاد تحول در این جریان شاید به مذاق بسیاری از اصولگرایان سنتی خوش نیاید و بدین گونه تصمیم بر فاصله از او را در پیش بگیرند. آیا امکان جمع شدن چنین تضادی با هم وجود دارد و میتوان آن را مدیریت کرد؟
بله، این نوع اختلاف نظرها بین اصولگرایان به گونهای نیست که قابل تحمل نباشد و به طور مثال به واکنش جدایی تبدیل شود، بلکه ناشی از فضای باز و آزادی است که برای نقد و بررسی درون اصولگرایان وجود دارد، بنابراین به نظر من این نوع نقطهنظرات تضارب افکار را درون اصولگرایی بیشتر میکند و عزم همه را برای رفع نواقص و اشکالات بالا میبرد اما اینکه منجر شود ایشان راه خود را جدا کنند، چنین امکانی وجود ندارد.
تلاش قالیباف این است که اصل حرکت اصلاح شود نه اینکه آن را نفی کند. ایشان خود را از اصولگراها و نیروهای جهادی و انقلابی جدا نمیدانند اما بیان میکنند که میزان جوانگرایی و جهادی بودن را بالا ببرید و جریان از حالت محافظهکاری فاصله بگیرد. این مسائل چیزی نیست که اصولگرایان رد کنند و نپذیرند، خوب است که در درون خود و در بحثها و تضارب افکار بیشتر به این مسائل بپردازند.
عدهای از اصولگرایان معتقدند با توجه به شرایط جامعه، برخی ناکامیهای دولت و اظهارات انتخاباتی برخی از اصلاحطلبان، نباید برای انتخابات اسفند ماه نگرانی داشته باشند، شما تصور میکنید انتخابات پیشرو برای اصولگرایان انتخابات راحت و بدون ترس از رقیب خواهد بود؟
اگر چنین تصوری در بین اصولگرایان باشد که انتخابات راحت و بیدغدغه بوده و رقیب ما ضعیف است، تحلیلی غلط و سادهاندیشانه از شرایط سیاسی کشور دارند. اگر به این تحلیل رسیده باشند و احساس بیدغدغه بودن در انتخابات کنند، تحلیل خطرناکی است.
اگر فعالیتهای رقیب را درست رصد کنیم، به نوع رأی مردم آشنا باشیم، جامعهشناسی دقیقی از رأی مردم انجام دهیم، نقش بیگانگان در انتخابات را که به صورت فعال عمل میکنند و بسیج شدند را در نظر بگیریم، اصلاً نمیتوانیم چنین تصوری داشته باشیم که انتخابات بیدغدغه و راحتی انجام خواهد شد، بیش از ۱۲۰۰ نفر از منافقین شاخصههایی را که منجر به عدم اقبال مردم به اصولگرایان و نیروهای انقلابی میشود را پمپاژ میکنند، چند نفر از این طرف به تقابل با آنها پرداختند.
ما نباید حرکت و طراحی انتخاباتی خود را بر اساس ناکارآمدی رقیب تنظیم کنیم، سادهاندیشی است که تصور کنیم این موارد اثری ندارد و میدان رقابت، میدان راحت و سادهای است. اصلاحطلبان برای انتخابات خود برنامه دارند، اینگونه نیست که به راحتی از انتخابات کنار روند. این تصور که به راحتی میدان را به ما میسپارند، سادهاندیشی و غفلت است. در جامعهشناسی ما از مردم اینگونه نیست که مردم اگر از عملکرد اصلاحطلبان و دولت اعتدال ناراحت باشند و حتماً به ما روی آورند.
چه دلیلی دارد چنین تحلیلی را بپذیریم؟ چه چیزی به مردم ارائه دادیم که باید به سمت ما بیایند؟ چه گفتمانی را ارائه دادیم، چه چیزی را تبیین و بیان کردیم و چه راه حلی برای مشکلات کشور ارائه کردیم که بگوییم مردم از آنها زده شدند و حالا باید به سمت ما بیایند؟ چنین امیدی به مردم بسیار سادهاندیشانه است؛ بنابراین انتخابات آینده، انتخابات بسیار سخت و سرنوشتسازی در کشور خواهد بود.
تقابلها بسیار جدی است. در حال حاضر ما در مسائل پیش پاافتاده در جامعه دوقطبی میشویم، وقتی جامعه به لحاظ سیاسی چنین آمادگی برای دوقطبی شدن دارد، در انتخابات بسیار خطرناک میشود و میتواند سرنوشت انتخابات را احساسی تغییر دهد. به این دلیل که جامعه احساسی بوده و جامعهای است که در انتخابات بیشتر به سمت احساسات سوق پیدا میکند و نمیتوان پیشبینی کرد چه رخ خواهد داد.
بسیاری از مردم هنوز تردید دارند که در انتخابات شرکت کنند. بسیاری تردید دارند که رأی آنها در حل مشکلاتشان تأثیر دارد. باید کاری وسیع و گسترده انجام شود تا مشارکت مردم افزایش یابد. بالا بردن مشارکت در این مرحله به دلیل بد عمل کردنها و ناکارآمدیها کار سخت و دشواری است. باید بعد از بالا بردن مشارکت به آن جهت داد که جهت دادن نیز بسیار دشوار است، اینکه اثبات شود این تفکر برای کشور نافع بوده و راه آن تفکر بنبست است. ما فرصت زمانی زیادی نداریم، مردم با چندماه فرصت به راحتی حاضر نمیشوند به ما رأی دهند. این تصور کاملاً غلطی است.
باید تحلیلها واقعبینانهتر و عمیقتر باشد، از سطحینگری پرهیز شود و وحدت مبنای اصلی کار قرار گیرد. اگر وحدت و انسجام نباشد، قطعاً نیروهای اصولگرای انقلابی شکست خواهند خورد، اینگونه نیست که تصور کنند چون رقیب ما ضعف داشته، حتماً ما پیروز خواهیم شد. مبنا باید اثبات کارآمدی و مفید بودن گفتمان ما باشد. باید مقداری واقعبینانهتر روی آن کار کنیم.
بخش دوم این گفتوگو درباره آخرین تحرکات و فعالیتهای انتخاباتی اصولگرایان در شهر مشهد نیز طی روزهای آینده منتشر خواهد شد.
گفتوگو از منیره فضیلت و نگار مقدسی از خبرگزاری ایسنا
کد مطلب: 8031