حدود ۵/ ۱۶ میلیون مهاجر بخش بزرگی از جمعیت ۸۱ میلیونی آلمان را تشکیل میدهند. آرای مهاجران اهمیتی "تعیینکننده" در انتخابات پارلمان آلمان دارد. مشارکت سیاسی مهاجران راه را برای ایجاد ارزشهای مشترک در جامعه هموار میکند.
به گزارش پایگاه خبری، تحلیلی باز انتخابات، شبکه خبری دویچهوله در گزارشی نوشته است: دولتهای مدرن در سده بیست و یکم با دوگانههای متفاوتی همچون "امنیت و آزادی"، "ثبات و تغییر" و سرانجام "سلطه و دموکراسی" مواجهاند. مشروعیت یا حقانیت سیاسی دولتهای مدرن وامدار آرای مردم است. بر اساس قانون اساسی اغلب کشورهای اروپایی "حاکمیت از آن مردم است." و دولتها تنها به نمایندگی مردم زمام کشور را برای مدتی مشخص در دست دارند. اما "مردم" شامل چه شهروندانی میشود؟
درکشور آلمان یک نظام پارلمانی حاکم است. بدین معنا که آرای مردم در انتخابات ترکیب پارلمان این کشور را معین میکند و آرای نمایندگان منتخب سرانجام صدراعظم را تعیین کرده و ترکیب دولت را رقم میزند. به همین علت انتخابات بوندستاگ (پارلمان فدرال) مهمترین انتخابات در حیات سیاسی آلمان به شمار میآید.
این گزارش میکوشد به ویژگیهای مهاجران و مهاجرتباران در انتخابات آلمان بپردازد و رفتارهای سیاسی این گروه بزرگ را در انتخابات پارلمانی بررسی کند. اما برای تبیین درست موضوع توضیح دو مطلب در اینجا ضروری است. نخست آنکه منظور از مهاجر یا مهاجرتبار در اینجا افرادی است که به فاصلهی تنها یک یا دو نسل موفق به دریافت تابعیت کشور آلمان شده باشند. دوم آنکه افرادی که از مناطق آلمانینشین ـ منضم شده به دیگر کشورها ـ پس از پایان جنگی جهانی دوم به این کشور آمدهاند و به عنوان "راندهشدگان" (Vertriebene) از آنان نام برده میشود، در زمره مهاجران به شمار نمیآیند.
بنا به آمارهای رسمی آلمان حدود ۸۱ میلیون نفر جمعیت دارد که از آن میان حدود ۵/ ۱۶ میلیون نفر مهاجر هستند. یعنی حدود یک پنجم کل جمعیت آلمان. بنا به برخی ارزیابیهای دیگر شمار مهاجران در آلمان بسیار بیش از رقم فوق است و تا ۳۵ درصد نیز برآورد میشود. این تمایز آشکار به دلیل تعریف متفاوت از مفهوم مهاجر ومهاجرتبار است. (برای مثال تنها۲۰ میلیون نفر از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۰ به عنوان "راندهشدگان" از مناطق آلمانینشین اروپا به این کشور مهاجرت کردهاند.)
حدود ۱۰ میلیون خارجی نیز در آلمان زندگی میکنند که البته به علت نداشتن تابعیت این کشور از شرکت در انتخابات پارلمانی آلمان محروماند.
یکی از پرسشهای اساسی در مورد رفتار انتخاباتی مهاجران اینست که آیا آنها اصولاً متفاوت از دیگر شهروندان در انتخابات آلمان نامزدهای خود را برمیگزینند؟
گرایش اکثریت مهاجران به احزاب چپ
یک نظرسنجی که اواخر سال ۲۰۱۶ توسط موسسه "همپیوندی و مهاجرت" (SVR) به سفارش دولت آلمان انجام شده نشان میدهد که اغلب مهاجران به احزاب "چپ" در آلمان تمایل دارند و کاندیداهای این احزاب را انتخاب میکنند.
بنا به این نظرسنجی حزب سوسیال دمکرات آلمان با ۱/ ۴۰ درصد، حزب سبزها با ۲/ ۱۳، حزب چپ آلمان با ۳/ ۱۱ درصد و احزاب دمکرات مسیحی و سوسیال مسیحی مجموعاً با ۶/۲۷ درصد از سبد رای مهاجران برخوردار هستند.
در این میان مهاجران ترکتبار انتخاب روشنی دارند. حدود ۷۰ درصد آنان به حزب سوسیال دموکرات آلمان رای میدهند. باید توجه داشت که اغلب نظرسنجیهای اخیر نشان میدهند که آرای سوسیال دموکراتها در بهترین حالت در انتخابات سپتامبر سال ۲۰۱۷ حدود ۲۳ تا ۲۷ درصد خواهد بود.
بر طبق این نظرسنجی احزاب دموکرات مسیحی و سوسیال مسیحی در مقابل نیمی از آرای مهاجران آلمانیتبار از کشورهای اروپای شرقی را دارا هستند. سوسیال دموکراتها حدود ۵/ ۱۱ درصد و حزب چپ آلمان حدود ۹/ ۸ درصد آرای این مهاجران را در این نظرسنجی بدست آوردهاند. باید افزود که بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸ میزان حمایت این دسته از مهاجران از احزاب مسیحی آلمان بیش از ۶۵ درصد بود.
مهاجرانی که از اروپایی شرقی پس از سال ۲۰۰۰ به آلمان آمدهاند با ۳/ ۴۲ درصد آرا همچنان احزاب مسیحی را بر میگزینند.
اما مهاجران از کشورهای عضو اتحادیه اروپا با ۳/ ۴۱ درصد به حزب سوسیال دموکرات و ۲۹ درصد به احزاب مسیحی رای میدهند.
در این نظرسنجی تمایلات و وابستگیهای سیاسی درازمدت شرکتکنندگان مد نظر بوده و ملاحظات تاکتیکی یا مقطعی در نظر گرفته نشدهاند.
آرای تعیینکننده مهاجران در انتخابات آلمان
اندیشکدهها و موسسات پژوهشی آلمان به احزاب این کشور توصیه میکنند آرای مهاجران و مهاجرتباران را جدی بگیرند و به مشکلات ویژهای که این دسته از شهروندان آلمانی با آن مواجهاند با حساسیت بیشتری بپردازند و آنها را در برنامههای حزبی خود لحاظ کنند.
این توصیه با توجه به شمار میلیونی مهاجران (حدود ۵/ ۱۶ میلیون نفر) و خیل عظیمی از ۱۰ میلیون خارجی که مایل به دریافت تابعیت آلمانی هستند، بیش از پیش به یک ضرورت سیاسی بدل شده است. بنا به ارزیابی موسسه "همپیوندی و مهاجرت" آرای مهاجران و مهاجرتباران برای انتخابات آلمان "تعیینکننده" است و بر اهمیت آن در سالهای آتی افزوده خواهد شد.
به همین دلیل راهحلهای احزاب آلمانی برای مشکلات مهاجرتباران که البته بههیچوجه یکدست نیستند، دارای اهمیت فوقالعادهای است و میتواند فضای سیاسی آلمان را تحت شعاع قرار دهد. موضوعاتی نظیر ادغام و همپیوندی در جامعه، زبانآموزی و امکان تحصیل برابر، عدم تبعیض در بازار کار، پاسخگویی به نیازهای فرهنگی و دینی مهاجران و سرانجام مشارکت سیاسی آنها در آلمان.
کشور آلمان در مقایسه با آمریکا، فرانسه و انگلیس رویکرد محافظهکارانهتری نسبت به ورود مهاجرتباران به عرصهتصمیمگیریهای سیاسی داشته است. سیاستمداران آلمانی پس از سالها بحثهای ملامتبار و با تاخیر زیاد اذعان کردند که آلمان "کشوری مهاجرپذیر" است. تنها پس از قبول این واقعیت بود که فضای بیشتری در دو دهه اخیر برای مهاجرتباران گشوده شد تا بتوانند در پستهای مهم حزبی یا دولتی (در سطح ایالتی یا فدرال) نقشآفرینی کنند.
هنوز آمار روشنی از مهاجرانی که در احزاب آلمانی عضو هستند منتشر نشده است و اگر احزاب آلمانی از میزان مشارکت مهاجران در احزاب خود آگاهی دارند آن را هنوز علنی نکردهاند. در این عرصه آمارهایی موجود است که از دقت کافی برخوردار نیستند.
اما نگاهی به شمار نمایندگان مهاجرتبار در پارلمان آلمان میزان حضور و مشارکت آنان در نهادهای قانونگذاری و تصمیمگیری این کشور را مشخص میکند.
بنا به دادههای غیررسمی ۳۵ نماینده در پارلمان آلمان دارای پیشینه مهاجرت هستند. (در کودکی یا نوجوانی به آلمان آمدهاند یا دستکم پدر و مادرشان مهاجر بودهاند.) این بدین معناست که ۶/ ۵ درصد از ۶۳۱ کرسی کنونی پارلمان آلمان در اختیار مهاجرتباران است.
حضور نمایندگان مهاجرتبار در ترکیب پارلمان آلمان به تنهایی به معنای رسیدگی به مشکلات مهاجرتباران و تحقق خواستههای آنها نیست. تعهدات و ضرورتهای سیاسی میتوانند نمایندگان مهاجرتبار را به الویتهای حزبی مقید کند. به همین دلیل هر از گاهی در آلمان بحثهایی پیرامون ایجاد حزبی سراسری مختص مهاجرتباران صورت میگیرد، اما به دلیل ریشهها و خاستگاههای متفاوت فرهنگی، دینی و قومی مهاجران این خواست تا کنون عملی نشده و در مورد تحقق آن در آینده نیز تردیدهای جدی وجود دارد.
یکی از دلایل مهم پیرامون عدم تحقق حزب سراسری مهاجران یا مهاجرتباران، درجه همپیوندی این افراد با جامعه آلمان است. تحقیقات میدانی نشان میدهد که هر چه میزان همپیوندی مهاجران با جامعه میزبان بیشتر باشد، الگوهای رفتاری آنان از جمله در عرصههای سیاسی و اجتماعی نیز از جامعه میزبان اخذ شده و از آن تبعیت میکند و نهایتاً خواستههای مهاجران در انطباق بیشتر با دیگر شهروندان آلمانی قرار میگیرد. این واقعیت سیاسی در رفتار اجتماعی مهاجران نیز پیشتر مورد بررسیهای میدانی قرار گرفته است. برای مثال مهاجرانی که درجه ادغام بیشتری دارند در امور تشکیل خانواده و فرزندآوری از میانگین رفتاری جامعه میزان پیروی میکنند.
علاقمندی مهاجران برای مشارکت در فرایندهای سیاسی
نظرسنجی موسسه "همپیوندی و مهاجرت" به موضوع جالب دیگری نیز اشاره میکند که برای احزاب سیاسی بسیار دارای اهمیت است. حدود ۷۰ درصد مهاجرتباران خواهان شرکت در انتخابات هستند و علناً اعلام میکنند که به مشارکت در امور سیاسی علاقهمند هستند.
این میزان تقریباً مشابه شمار واجدان رای دادن در انتخابات پارلمانی آلمان است. در انتخابات پارلمانی آلمان در سال ۲۰۱۴ میزان شرکت واجدان شرایط رای دادن حدود ۷۳ درصد و درانتخابات پارلمانی ۲۰۰۹ حدود ۷۰ درصد بود.
بنا به توصیه کارشناسان امور سیاسی احزاب آلمانی برای جلب مهاجران و خارجیهایی که دیر یا زود تابعیت آلمان را کسب میکنند، باید از هم اکنون به تبلیغات دو یا چند زبانه دست بزنند. دولت آلمان در مواردی به انتشار بیانیههای سیاسی به زبان عربی یا ترکی در کنار آلمانی دست زده است. این پدیده در کشور مهاجرپذیر آمریکا امری رایج است. در مبارزات انتخاباتی آمریکا بهطور هدفمند مهاجران لاتینتبار به زبانهای اسپانیایی و انگلیسی مورد خطاب احزاب و سیاستمداران قرار میگیرند.
نظرسنجیها نشان میدهند که تفاوت آشکاری نیز میان علاقهمندی زنان و مردان مهاجر به امور سیاسی وجود دارد. در حالیکه ۸۰ درصد مردان مهاجر با گرایشهای سیاسی معینی در انتخابات آلمان حضور دارند، مشارکت زنان مهاجر حدود ۶۰ درصد است. برخی از کارشناسان بر این باورند که این تفاوت ۲۰ درصدی تنها به عدم علاقه زنان مهاجر مربوط نبوده و در این باره باید ناتوانی احزاب آلمانی از طرح مطالبات مشخص این دسته از زنان را نیز در نظر گرفت.
کارامبا دیابی، نامزد سنگالیتبار حزب سوسیال دموکرات آلمان در انتخابات پارلمانی ۲۰۱۳ در ایالت زاکسنآنهالت که موفق شد به عنوان نخستین آفریقاییتبار به پارلمان آلمان راه یابد.
هزینه مشارکت سیاسی و فواید آن
در چهار کشور پرجمعیت اتحادیه اروپا یعنی آلمان، فرانسه، ایتالیا و لهستان خارجیانی که تابعیت این کشورها را ندارند از حق رای در انتخابات سراسری نیز محروم هستند. اغلب کشورهای اروپای مرکزی و شرقی عضو اتحادیه اروپا نیز از این سیاست پیروی میکنند.
در زمینه انتخابات شهرداریها یا انتخاب پارلمان اروپا گشایشهایی با تفاوتهای مختلف برای شهروندان خارجی صورت گرفته است که باید در جایی دیگری به آن پرداخت. اما تقریباً تمامی کارشناسان بر این موضوع تاکید میکنند که اعطای حق رای دادن (رای غیرفعال) به شهروندان خارجی در سطح محلی و شهرداریها نتایج مثبتی در بر داشته و به ادغام بهتر شهروندان خارجی یاری رسانده است. هیچ کشور عضو اتحادیه اروپا بهرغم برخی انتقادات از سوی احزاب دستراستی این حق رای را تا کنون لغو نکرده است.
کشورهایی نظیر اسپانیا و پرتغال در جنوب اروپا که به مهاجران غیراروپایی حق شرکت در انتخابات را دادهاند اذعان میکنند که روند ادغام این شهروندان با موانع کمتر مواجه بوده و بر پیامدهای مثبت این سیاست تاکید میکنند.
حق انتخاب شدن و انتخاب کردن (به معنای حق رای فعال و غیرفعال) مهاجران نشان میدهد که رابطه مستقیمی با میزان همپیوندی آنها با جامعهی میزبان وجود دارد. به عبارتی دیگر مشارکت سیاسی مهاجران تاثیری مستقیم و مثبت بر رفع مشکلات هویتی و رفع تبعیضهای اجتماعی و فرهنگی آنها میگذارد.
بر اساس ارزیابی برخی کارشناسان، مشارکت مهاجران و خارجیها در فرایند انتخابات که بالاترین مشارکت سیاسی محسوب میشود، کمهزینهترین راه برای جلوگیری از آشوبها و تنشهای سیاسی و اجتماعی در کشورهای اروپایی از جمله آلمان است. حضور واقعی و موثر مهاجران در عرصههای تصمیمسازی و تصمیمگیری سیاسی در آلمان راه را برای همزیستی مسالمتآمیز همه شهروندان میگشاید. این روند به ایجاد احساس و ارزشهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مشترک برای همه شهروندان در راستای توسعه پایدار منجر خواهد شد.